یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ |۲۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 24, 2024
ظهراب جعفری

حوزه/ شهید «ظهراب جعفری» در تاریخ ۸ مهرماه ۱۳۴۳ در روستای چهار برج از توابع آبپخش دشتستان در خانواده مذهبی متولد شد. وی بعد از گذراندن خدمت سربازی در سن ۲۲ سالگی عازم جبهه شد. پس از آمادگی‌های رزمی در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در نبرد با دشمن بعثی در تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۶۵ به مقام شهادت نائل شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه از بوشهر، استان بوشهر در حماسه دفاع مقدس نقش به‌سزایی داشت و در این راه شهدای بسیاری را تقدیم کرده است، بزرگترین پایگاه‌های نظامی کشور در استان بوشهر قرار دارد و طی هشت سال دفاع مقدس این استان در جبهه‌های زمینی، هوایی و دریایی نقش ویژه و مهمی ایفا کرد، هرچند شهدایش آنچنان که باید و شاید به نسل امروز همچون دهه هشتادی‌ها و نودی‌ها معرفی نشده‌اند.

در این راستا خبرگزاری حوزه قصد دارد در قالب پرونده‌ای ویژه و نگاه به تاریخ مجاهدت شهدا و رزمندگان این استان در دوران دفاع مقدس، به معرفی آنان بپردازد.

شهید ظهراب جعفری

شهید «ظهراب جعفری» در تاریخ ۸ مهرماه ۱۳۴۳ در روستای چهار برج از توابع آبپخش دشتستان در خانواده مذهبی متولد شد. وی بعد از گذارندن خدمت سربازی در سن ۲۲ سالگی عازم جبهه شد. پس از آمادگی‌های رزمی در عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در نبرد با دشمن بعثی در تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۶۵ به مقام شهادت نائل شد. مزار این شهید عزیز در روستای چهاربرج قرار دارد.

روایت خواهر شهید

خواهر شهید «ظهراب جعفری» روایت می‌کند: یکی از بهترین خاطرات من بر می‌گردد به زمانی که من کلاس پنجم ابتدایی بودم و موضوع انشاء ما علم بهتر است یا ثروت، بود. اما من نمی‌دانستم چه بنویسم، ظهراب برایم توضیح داد که علم با ثروت معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر بخواهیم جداگانه به هر کدام از آن‌ها توجه کرده و بها بدهیم سبب تباهی و نابودی می‌گردد.

پس این دو مثل دوبال هستند برای پرواز کبوتر! یا مثل مادیات و معنویات که هر دو به هم وابسته هستند و تکمیل کننده یکدیگر! ظهراب به من گفت باید قول شرف بدهی هیچ وقت به دیگران متکی نباشی و روی پای خودت بایستی.

من که مفهوم جمله‌ او را نمی‌فهمیدم، گفتم: الان مگر روی پای کی ایستاده ام؟ او خندید و گفت: خواهر عزیزم، منظورم این است که از فکر و اندیشه خودت استفاده کنی و خودت را دست کم مگیر و چشم انتظار دیگران نباشی به خدا قسم، من از هوش و استعدادی که شما دارید قول می‌دهم که در آینده معلم می‌شوی.

خلاصه انشایی که آن روز نوشتم با کمک و راهنمایی ظهراب ۱۸ گرفتم آن روز را هیچ گاه فراموش نکرده و نمی‌کنم.

انتهای پیام/

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha